چَشمِ  پُشت

مرحوم جلال آل احمد در کتاب غرب زدگی می نویسد: " چنین که از تاریخ بر می آید ما همیشه به غرب نظر داشته ایم " من می خواهم این جمله ایشان را عاریت بگیرم و بگویم که ما اصولا به سمت غرب ایستاده ایم. حق هم داریم عمده ترین چیزهائی که با آن سر و کار داریم از غرب می آید. اقلیم ما به گونه ای است که اغلب جریانات آب  و هوائی که ما را تحت تاثیر قرار می دهد از سمت غرب یا شمال غرب می آید . اگر متدین هستیم از هر دینی باشیم قبله ما در سمت غرب است و اگر مسلمانیم رو به غرب نماز می خوانیم، اگر از زندگی و زیستگاه خود راضی نیستیم و تصور و انتظار زیست بهتری را داریم کعبه آمال ما غرب است. اگر شیعه متدین و شیفته آل الله و اهل بیت(سلام الله علیهما) هستیم قبور و حرم های امامان مان در سمت غرب است. مدرنیسم و علم و دانش و تکنولوژی را از غرب گرفته ایم و به سمت غرب در جستجوی آن هستیم و چنان که بسیاری از فرصت های ما از سمت غرب حاصل شده اغلب تهدیدهای ما نیز از سمت غرب بوده است. رومی ها از غرب و شمال غربی به ما حمله کردند. عرب ها از غرب به ما حمله کردند . در هشت سال جنگ تحمیلی رو به غرب دیدبانی دادیم و تیر انداختیم و رشادت کردیم و جنگیدیم اغلب دشمنان بالفعل و بالقوه (و البته آشکار) ما در سمت غرب ما واقع شده اند.

آنچه در سمت غرب ما می گذرد را دقیق رصد می کنیم. جزئی ترین جنایات و خباثت ها را می بینم اما چشم پشت نداریم از بسیاری جنایاتی که در شرق ما رخ می دهد و بعضا از جنایات غربی ها سبعانه تر است، غافل می مانیم نسل کشی مسلمانان میانمار توسط عده ای از بودائی ها را خوب نمی بینم و البته صدائی از پشت سر به گوشمان می رسد ولی توجه به غرب اجازه واکنش در خور به ما نمی دهد. نمی بینیم بر سر مسلمانان کشمیر چه می آورند. اینها نباید توجه ما را از غرب منحرف کند. اگر لحظه ای دچار غفلت شویم ممکن است فرصتی را از دست بدهیم و تهدیدی به سراغمان آید.

اما در شرق هم خبر هائی است. در گذشته تاریخ نیز از شرق تهدید شده ایم. در زمانی علم در شرق بود  تا جائی که وقتی توسط بزرگانمان توصیه شدیم که علم را حتی از دورترین جاها فرا بگیریم چین را که در شرق است مثال زدند. مغول ها از شرق به ما حمله کردند و بسیار سبعانه تر از حملاتی که از غرب به ما شده بود رفتار کردند. اشرف افغان هم از شرق آمد و شاید در آن ماجراها هم ما چنان رو به غرب بودیم و پشتمان هم چشم نداشت که خطر را پیش‌ بینی کنیم و علائم را به موقع دریابیم. حتی در داستان مغول که در حد یک تغییر پارادایم در روابط بین الملل بود ما غافل بودیم.

این بلای اخیر (کرونا) هم از شرق آمد.

نمی گویم از غرب غافل شویم اما در شرق هم خبرهائی هست که غفلت از آن ممکن است کار دستمان بدهد. ممکن است دنیا عوض شود و پارادایم های حاکم بر روابط بین الملل تغییر کند، قدرتهای جهانی جابجا شوند و تهدیدهای جدی از سمت شرق وجود داشته باشد و زمانی بفهمیم که دیر شده باشد.

شاید بعضی حاضر نباشند گه گاهی لحظاتی روی برگردانیم و به شرق نگاه کنیم شاید به روی به غرب بودن عادت کرده ایم و معتاد شده ایم. اما بدون شک به شرق هم  نمی توانیم  تکیه کنیم و حداقل باید چشمان پشتمان را فعال و تقویت کنیم.

امروز و با اطلاعات امروز بعضی را در گذشته تاریخ  نقد می کنیم که حواسشان به همه  جا نبوده و چشم پشت نداشته اند، آنهم در روزگاری که امکانات دانشی و اطلاعاتی آنها بسیار محدود تر بوده است. احتمال بدهیم که روزی  هم در آینده تاریخ ما را نقد کنند که  حواسمان به همه جا نبود و در دگم های خود خیلی چیزها را نمی دیدیم و چشم پشت نداشتیم آنهم در عصر انفجار اطلاعات. اگر گذشتگان مورد نقد ما، دسترسی کافی به اطلاعات نداشتند ما داشتیم، اما خودمان را فیلتر کردیم!!

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها